تصاویر جدید

هیئت 


موضوعات مرتبط: تصاویر ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392 | 10:12 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |

 


موضوعات مرتبط: روضه ، ،

تاريخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392 | 10:7 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |

به شوق دم زدن از نام تو ز نام گذشتم

به کوفه رفتم و از کوچه های شام گذشتم

برای ننگ ابد عمرِ ناتمام خریدند

وَ من به عشق تو از عمر ناتمام گذشتم

حیا فقط می فهمد که چشمها چه ندیدند

وَ من چگونه از این موج ازدحام گذشتم

سرم به زیر و تنم زخم سنگهای پیاپی

میان خیل تماشاچیان بام گذشتم

گذشتم از سرِ بازار و گر چه طعنه شنیدم

هزار مرتبه شکر خدا ز شام گذشتم

 


موضوعات مرتبط: شعر ، ،

تاريخ : سه شنبه 8 بهمن 1392 | 20:26 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |

دارد دلم بهانه گودال قتلگاه

داغ دلم نشانه ی گودال قتلگاه

بی بال و پر دوباره به معراج می رود

تا عرش بی کرانه ی گودال قتلگاه

دلتنگ حال روضه ی گودال گشته باز

سر می نهد به شانه ی گودال قتلگاه

گشته به پا، به شور و نوا، مجلس عزا

در بزم عاشقانه ی گودال قتلگاه

زینب به نوحه خوانی و زهراست سینه زن

با دختری، میانه ی گودال قتلگاه

می خواند او به ناله که: خنجر به دست، شد

آن بی حیا روانه ی گودال قتلگاه

آتش به جان عالم و آدم فتاده از

غم های نازدانه ی گودال قتلگاه

آورده در خروش همه کائنات را

این "روضه ی زنانه" ی گودال قتلگاه

حالا دگر زمین و زمان گریه می کند

در محفل شبانه ی گودال قتلگاه

شد شعله ور دل و خاکسترش نماند

از سوز مادرانه ی گودال قتلگاه

ذکر "غریب مادر" زهرا هنوز هست

محزون ترین ترانه ی گودال قتلگاه


موضوعات مرتبط: شعر ، ،

تاريخ : سه شنبه 8 بهمن 1392 | 20:23 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |

 

 

 


موضوعات مرتبط: تصاویر ، ،

تاريخ : سه شنبه 8 بهمن 1392 | 20:11 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |

 


موضوعات مرتبط: تصاویر ، ،

تاريخ : جمعه 27 دی 1392 | 10:58 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |

 


موضوعات مرتبط: تصاویر ، ،

تاريخ : جمعه 27 دی 1392 | 10:50 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |

 

شعر : محمود موجی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

می رود شهزاده اکبر سوی میدان بهر دین می چکد از چشم مولای جهان اشک یقین

گه به اکبر دیده دارد گاه سوی آسمان اشک دل را میکند از همرهان خود نهان

میکند در اوج غربت با خدا راز و نیاز می گشاید لب به لب دارد نوای دل گداز

دیده سوی آسمان شاه شهیدان میکند جان به میدان میدهد رو سوی جانان میکند

کی خدا آرام جانم سوی میدان میرود هستی ام تاب و توتنم سوی میدام میرود

یارب این که میرود میدان علی اکبر است نور چشمان حسین وزاده پیغمبر است

تشنه لب اما دلش سیراب از ایمان تو بود دل برید از ما دلش در بند پیمان تو بود

تشنه لب آمد که بلکه جرعه آبش دهم وعده دیدار تو بر خونبارش دهم

شرمسار از آن لب خشکیده اکبر شدم تاجنان من دست بر دامان پیغمبر شدم

باز هم آمد ولی بر دوش یاران خفته بود آن زمان عالم چو زلف اکبرم آشفته بود

تا به خاک افتاد آن سرو خرامان حسین بحر پر آشوب شد از اشک دامان حسین

میرود بر نعش اکبر در دلش توفان غم آسمان دیدگانش سربه سر باران غم

با خدای خویش دارد آنزمان رازونیاز کی خدا این خفته در خون سجده من در نماز

اکبرم برخیز بابا بهر دیدار آمده بر سر جسم پر از خون تو دلزار آمده

این بیابان اکبرم مهمانی دلدار ماست دل بریدن گوشه ای از پرده اسرار ماست

هرکه داده نوجوان دارد خبر از قلب زار داند این درد درون سینه قلب داغدار

ای خدا در خون جوان خویش مشکل است وز جوان خویش یارب دل بریدن مشکل است

لیک یارب من به راهت جمله جانم میدهم اهل بیت و هستی ام را خانمانم میدهم

کودک و پیران من آماده جانبازی اند ای همه مقصود از جان دادن خود راضی اند

دررهت حتی فغانها میکند قنداقه پوش میکند پیکان دشمن ناله او را خموش

موجی از اندوه دل دارد نوای نینوا دارد امید شفاعت از شهید کربلا


موضوعات مرتبط: شعر ، ،

تاريخ : جمعه 27 دی 1392 | 10:19 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |

 

شاعر: محمود موجی

:::::::

بهر جانبازی شبه پیغمبر جانب میدان شد علی اکبر

 سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران

ــــــــــ

می کند اکبر رزم و پیکاری دشمنان حیران زین فداکاری

سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران 

ـــــــــــــــــــــ

سوی اکبر شد هم سنان و تیر در حصاری از خنجر و شمشیر

یک گُل و گِرْدَش خار و خس بسیار زین جهت زینب گشته دل افکار

 سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قامت مولا، زاده زهرا خم شده از این ماتم عظمی

سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عرش اعلا شد ناله و زاری قدسیان زین غم در عزاداری

چون فتاده در خاک و خون اکبر عرشیان یکسر می زنند بر سر

 سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کن قبول از ما این عزاداری بارالها این ناله و زاری

موجی از هجر شبه پیغمبر می زند زین غم بر سینه و بر سر

 سینه ها نالان، دیده ها گریان عالمی محزون از غم هجران 

 


موضوعات مرتبط: شعر ، ،

تاريخ : جمعه 27 دی 1392 | 10:17 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |

 

شاعر : محمود موجی

 

از اسارت زینب آمد با کاروانِ آل ِ محمد

دیده گریان دلها حزین               شیعیان از نو آمد اربعین 

دل پریش و غم نشین است آه جانسوز از روح الامین است

شور محشر در زمین است عالم حزن آذین آمد اربعین 

از شام ویران خیل اسیران آمده دلخون با چشم گریان

دلها شد غمگین آمد اربعین

زینب از غم گفت بی تو دل آشفت کنج ویرانه دردانه ات خُفت

درد فُرقت را اندر دل بنهفت نصرت کرد او دین آمد اربعین

ای حسین ِ من در عهد دشمن کردم ویرانه کاخ اهریمن

شیعه ی غم قرین آمد اربعین

شور دین از عابدین است  ـــ جهد زینب روح اربعین است

دل غمین ِ شاه دین است ـــ  در صحرای یقین آمد اربعین


موضوعات مرتبط: شعر ، ،

تاريخ : جمعه 27 دی 1392 | 9:56 | نویسنده : رسول و رامین خوشنواز |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.